عقل

سلام

صبح روز شنبه بخیر ، امیدوارم که حالتون خوب باشه و هفته خوبی داشته باشید . 

نکته اول اینکه میوه های خوشگل و خوشمزه تابستون دارن دونه دونه از راه میرسن . حسابی ویتامین بازی کنید و لذت ببرید .من شام فقط میوه می خورم . انگور و زردآلو و سیب گلاب اومده ، بزنید تو رگ و حال کنید.

نکته دوم اینکه ، انبه اومده  . انبه هم مثل آناناس جز میوه هاییه که تو مملکت ما کاشته نمیشه و از آسیای جنوب شرقی وارد میشه . انبه میوه فوق العاده ایه ، می تونید بزنید تو شیر و بعنوان میان وعده بخورید . من پارسال میخریدم کیلو 8 تومن اما امسال 15 تومن خرید . فک کنم چون تازه اومده ی کم گرونه . از دست ندید چون 2-3 ماه دیگه تموم میشه فصلش .

پست قبلیو که نوشتم یکی از دوستان که من شدیدا بهش علاقمندم ی کامنت گذاشت ، می خواستم در جواب کامنتش بنویسم که دیدم چقدر به نکته خوبی اشاه کرده و می تونم تبدیلش کنم به ی پست .

این دوستمون آدمارو 2 دسته کرده بود ، عاقل و احساسی و گفته بود که عاقلا بعد از شکست عشقی دیوونه بازی درنمیارن و اما احساسیا بعد از اتمام ی رابطه خل بازی  درمیارن .

البته مطالب این پستو قبلا تو بلاگفا گفتم اما دوباره میگم . 

ببینید همه آدما عقل دارن ، احساسم دارن . بر خلاف شعرها و مطالب ادبی که سالهاست در این تفکر هستن که عقل یا احساس و اینکه حق با کدومه و با احترام به همه این شاعرانگیها ، من میگم همه عاقلا احساسی هم هستن . اصلا اگر احساس نباشه که عقل کار نمی کنه . احساس مثل بنزینه وعقل مثل موتور ماشین  دوگانه سوز . چرا گفتم دوگانه سوز ؟ چون عقل بجز با احساس با ی چیز دیگه هم کار می کنه که در حوصله بحث امروز نیست .

بذا ی مثال بزنم ، همه ما می دونیم که عقل میگه دست به آتیش نزن ، چون میسوزی  . عقل رو چه حسابی این حرفو میزنه ؟ رو حساب اینکه گرمای آتیش از طریق حس دریافت شده . شما وقتی دستتو طرف ی چیز داغ میبری ، احساس بهت میگه این داغه و به سیستم عقل اطلاعات میده که اگه دست بزنی میسوزی و شما دست نمیزنی . 

پس احساس گشت میزنه و برای سیستم عقل اطلاعات و خوراک جمع میکنه . اطلاعاتی که از طریق حس جمع میشه توسط ی جسم سفید رنگ برای عقل ترجمه میشه به نام مغز .

تا اینجا کارکرد حس و عقل و مغزو فهمیدیم .

هه انسانها عقل دارن ، اصلا مگه میشه از روح خدا در ما دمیده شده باشه اما عقل نداشته باشیم ؟ بنظر شما شدنیه ؟ مگه میشه اشرف مخلوقات بدون عقل خلق شه ؟ حیوونم عقل داره اون وقت انسان نداره ؟

فقط اتفاقی که میوفته اینه که گاهی ما دسترسیمون به سیستم عقل کم یا قطع میشه . مواد مخدر ، الکل ، شهوت ، خشم ، افکار منفی و ... به عنوان یک پوشش میان روی عقل رو می پوشونن و ما دیگه دسترسی به عقل نداریم . مثلا طرف شهوت از چشماش داره میزنه بیرون و واقعا توان تصمیمگیری رو ازش گرفته ، بواسطه شهوتی که داره وارد ی رابطه اشتباه میشه و بعد از یک مدت می فهمه چه گهی خورده .

عقل میگه شما دست رو همسرت بلند نکنن ، اما خشم مثل یک پوشش میاد روی عقل و طرف زنشو میزنه ، بعد که خشم فروکش می کنه تازه می فهمه چیکار کرده . وقتی هنوز خشم داره بری بهش بگی میگه خوب کردم زدم اما بعد از خشم بری پیشش میگه عجب غلطی کردم .

کسی که عزت نفس نداره خیلی راحت به تسخیر افکار نفی درمیاد .تو پست قبل بعد از شکست عشقی ، اون کسی که عزت نفس نداره ، توسط افکار منفی احاطه میشه و طرف مجبور به انجام رفتارهای عجیب و غریب میشه .


پ ن : گرفتید ؟

عشق

خب سلام عرض می کنم خدمت دوستان عزیزم . داریم به ماه رمضون نزدیک میشیم . امیدوارم ماه رمضون رو با آگاهی بگذرونید .

داره یکسال میشه که من با پارتنر محترمه دوستم و واسم شده سوال که چطور من این مدتو دووم آوردم و نه زوجه جدید اختیار کردم و نه با این بهم زدم . 

بگذریم

امروز صبح که از خواب بیدار شدم ، دیدم ی چیز تیز از بالش زده بیرون ، گرفتم کشیدمش بیرون و دیدم پر . پَر بالش .  امدم پرتش کنم روزمین دیدم دوباره افتاد رو تخت . هرچی محکمتر پرتاب میکردم کمتر میرفت جلو . آخر سر ولش کردم ، دیدم این بار آخر که ولش کردم بیشتر رفت جلو تا اون موقع که پرتاب می کردم .

جالب بود . این جریان دقیقا در مورد انسان و روابطش صادقه . یعنی اینکه من گاهی اوقات باید برای جلو بردن رابطه ، رها کنم . بذارم این پر با ی نسیم جلو بره . اگه این اتفاق بیفته من به پیشرفت در رابطه میرسم .

بذارید ی ذره راجع به روابط عاشقانه بنویسم . عشق خیلی  چیز خوبیه اما چرا این چیز خوب بعضی وقتا منجر به خودکشی اعتیاد ، افسردگی و یا حتی جنون میشه . چرا بعضیا شکست عشقی میخورن و اسیب می بینن ؟

همه می دونیم که ما انسانیم و کامل نیستیم هیچکدوم . هر کدوم از ما ی سری نقایص شخصیتی داریم . اما داستان از اونجایی غم انگیز میشه که ما مجذوب نیمه گمشدمون میشیم . نیمه گمشده یعنی آدمی که چیزهایی روکه ما نداریم ، داره . 

خب ، رابطه شروع میشه و دو طرف احساس مالکیت نسبت بهم میکنن . پوله تو مال من ، قدرت من مال تو ، اعتماد بنفس تو مال من و....

یعنی دو طرف میشینن نداشته هاشونو از هم میگیرنو شریک میشن .  من خودمو مالک جسم و صفات دوس دخترم یا دوس پسرم میدونم . 

همه چیز خوب پیش میره تا جایی که یکی از طرفین بخواد سهم الشراکه خودشو ببره . اینجا حسی که به طرف مقابل دست میده مثل کسیه که ازش سرقت شده . یعنی وقتی دوست دختر من میخواد منو ترک کنه در واقع من نیمه میشم و خلا های شخصیتیم که با وجود اون طرف پر شده بود دوباره خالی میشه و من احساس می کنم صفات اون طرف از من ربوده شده .

اینجا 2 حالت داره : یا من می پذیرم که دوباره باید نیمه باشم و زندگی کنم و این رابطه رو مثل پَر بالشم رها کنم یا اینکه نپذیرم و با اون طرف و خودم جنگ کنم .

معمولا تو جامعه ما اتفاق دوم میوفته .  شروع می کنه به تهدید ،  فحش ، گوه میزنن تو آبروی خانوادگیه هم و ... عکسای خصوصی منتشر می کنن ، نمی دونم ،پسره سوتین دختره رو میفرسته دم خونه دختره ٬ دختره شورت پسره رو میفرسته دم خونش و ... . دیدم که میگمااا ،  طرف وقتی رابطشون بهم خورده ، لباس زیر دختره رو که تو خونش مونده بوده فرستاده واسه بابای دختره !!!!!!!!!

حالا هر چقدر نقصهای شخصیتی طرف بیشتر بوده باشه ، اسیب بیشتری می بینه و قطعا بیشتر سر و صدا می کنه وانتقام میگیره .حقم داره ، ازش سرقت شده . چون طرفو مال خودش می دونسته و الان مالشو ازش گرفتن  .

تواینجور مواقع هر طرفی که عزت نفس بالاتری داشته آسیب کمتری می بینه .


کاش میشد این اصطلاح نیمه گمشده رو از ذهن مردم پاک کرد  .کی گفته که باید با نیمه گمشده رابطه داشت ؟

نیمه گمشده مارو کامل نمیکنه ٬ رابطه رو کامل میکنه . اما من باید دنبال کسی باشم که خودمو کامل کنه . من وقتی عزت نفس داشته باشم ٬ وقتی به شخصیت خودم باور داشته باشم ٬ میدونم که نیمه گمشده نمیتونه منو کامل کنه.

ببینید ، من اگر بچه دار بشم ، به بچم یاد میدم که هر چیزی ( جز نفس انسان یا سوپرایگو ) مرگ داره .رابطه مرگ داره. بخدا اگر ما تو زندگی یاد بگیریم که همه چیز مرگ داره هیچ مشکلی برامون پیش نمیاد . من اگر بچه دار بشم ،  مهمتر از نمره درس ریاضیش برام داشتن عزت نفسش مهمه . عزت نفس انقدر اهمیت داره که گاهی ممکنه نداشتنش گرون تموم شه .

من ی شکست عشقیه  این مدلی خوردم که شد زبان زد کل اطرافیانم . یعنی هنوز که هنوزه بعد گذشت 6-7 سال همه یادشون که چه اتفاقات وحشتاکی برای من و اون رابطه و اون طرف افتاد . فقط بخاطر اینکه اولا اون نیمه گمشده من بود ، ثانیا من نمی دونستم که هر چیزی مرگ داره .


پ ن : فک کنم تا همین جا کافیه ، شب جمعه خوبی داشته باشید .

پ ن : این موزیکو گوش بدید بازم بگید میلاد بد آدمیه   بید بی مجنون

عزت نفس

سلام ، ایشالا که خوب و خوش باشید ، منم به لطف خودم و خدا خوبم .

تو پست قبل ی خانومی واسم ی کامنت خصوصی گذاشته که :سلام، بعد از این توافق تاریخی‌ بر روی چهار چوب، نوبت به چه چیزی می‌رسد؟ اگر ما برای ایجاد صلح در منطقه با شرکای بین‌ مللی همکاری کنیم، سود بسیاری خواهیم بود و به نفع خودمان خواهد بود. این که ما در امور مربوط به سوریه، عراق و یمن به تنهایی پیش برویم بسیار مایوس کننده خواهد بود ...

راستش من نفهمیدم گوز چه ربطی داره به شقیقه و ارتباط کامنت ایشون با پست من چیه . اگه شما فهمیدید به منم بگید . من در مورد مسائل هسته ایه کشور فقط اینو می دونم که گویا ایران داره با امریکا ی مذاکراتی می کنه ، اینکه چی میگن و چی میشه و این توافق چه منافعی واسه کشور داره نه به من مربوطه و نه علاقمندم بهش فکر کنم . انرژی هسته ای حق من نیست ، یعنی من از حقم گذشتم .

خب بریم سر داستان خودمون . از شانس شروع کردم مطلب کشیده شد به اعتماد بنفس و ناخودآگاه رفتیم به سمت عزت نفس . می خوام بگم که موضوعات چقدر بهم مرتبط هستن .

عزت نفس و اعتماد بنفس با هم متفاوت هستن . اعتماد بنفس یعنی باور به توانایی ها و قابلیتها اما عزت نفس یعنی باور و ارزش به شخصیت . بخشی از اعتماد بنفس از محیط فراهم میشه ، یعنی اجتماع و خانواده در ایجاد اعتماد بنفس نقش دارن اما عزت نفس ی موضوع کاملا درونیه .مهم نیست که شما خوشگلی یا زشت ، پولداری یا فقیر ، اسکلی یا باهوش ، مهم اینه که چقدر از خودت راضی هستی ، چقدر خودتو دوست داری ، چقدر خودتو می بخشی و ...

اما عزت نفس ارتباط مستقیم داره با سطح انرژی . یعنی کسی که عزت نفس بالایی داره ، سطح انرژی بالایی هم داره . اما این سطح انرژی لزوما کیفیت انرژی نیست . قبلا گفتم سطح انرژی یعنی برآیند کمیت و کیفیت انرژی . کسی که عزت نفسش بالاست حتما کمیت انرژی بالایی داره اما ممکنه کیفیت انرژیش بالا نباشه . بستگی داره که به سمت کدوم یک از ویژگیها حرکت کرده باشه . ما به سمت هر چیزی حرکت کنیم انرژی هامون رو با همون چیز همراستا کردیم . اصلا مهم نیست که شما چه ویژگیهایی دارید ، مهم اینه که چه فعلی انجام میدید . اون جایی که شما انتخاب می کنید دست به عمل بزنید و در جهت یک تایپ یا ویژگی حرکت کنید و بهش انرژی بدید اونجا کیفیت انرژیتون مشخص میشه و اونجا معلوم میشه شما چه شخصیتی دارید.

عزت نفس خیلی حرف برای گفتن داره ، واقعا اینجا فرصت نیست همه چیز رو گفت اما مهمترین محصوله بی عزت نفسی ، ترس از دست دادن دیگرانه . ما وقتی عزت نفس نداشته باشیم ، وقتی خودمونو با ارزش ندونیم ، وقتی ایمان نداشته باشیم که اگر من نباشم دنیا  یک میلاد ، یک محیا ، یک امین ، یک طنین ، یک سمانه ، یک هرچی کم داره ، اون وقت دیگه از اینکه دیگرانو از دست بدیم نمی ترسیم بلکه دیگران از اینکه مارو از دست بدن می ترسن .

ما وقتی نمی تونیم رک باشیم ، وقتی حرف تو دلمون هست اما توان به زبون آوردنشو نداریم یعنی عزت نفس نداریم . رک بودن با بی ادب بودن و پررو بودن فرق داره هاا . نمی گم از فردا برید برینید به هیکل مردم که عزت نفس داریداا ، نه ، منظورم اینه که بتونید ابراز کنید خودتونو ، باور داشته باشید که ارزشمندید و دیگران باید هراس از دست دادن شمارو داشته باشن .

خب پس فهمیدیم احساس ترس یکی از محصولات بی عزت نفسیه . بی عزت نفسی دو تا محصول مهم دیگه هم داره ، احساس بی لیاقتی و احساس شرم . راجع به این دو تا صحبت نمی کنم ، خودتون راجع بهش فکر کنید ، کجاها این احساسها اومدن سراغتون ؟ کجاها احساس بی لیاقتی کردید ؟ کجاها احساس گناه و شرم کردید ؟ عزت نفس شما از همون نقطه آسیب دیده .

یادتون باشه ، چیزی که به شما قدرت میده ، نه زیباییه نه پوله نه زور بازو و نه صدای بلند ، اون عزت نفسه که به شما قدرت میده . قدرت میده که بپذیرید چه چیزهایی رو نمی تونید در خودتون تغییر بدید . عزت نفس به شما قدرت میده تا درون خودتون رو و اون چیزهایی رو که توان تغییرش رو دارید عوض کنید . اگر خواستید ازدواج کنید یا پارتنر انتخاب کنید ، به ثروت و قیافه و تحصیلاتش نگاه نکنید ، فقط ببینید چقدر عزت نفس داره . امتحانش کنید که چقدر برای خودش ارزش قائله چقدر خودشو دوست داره . کسی شمارو می تونه دوست داشته باشه که اول خودشو دوست داشته باشه .

 

پ ن :  امروز وسط حرفام ی چیزی گفتم که به کل پستهام می ارزید ، گفتم : اصلا مهم نیست که شما چه ویژگیهایی دارید ، مهم اینه که چه فعلی انجام میدید . اون جایی که شما انتخاب می کنید دست به عمل بزنید و در جهت یک تایپ یا ویژگی حرکت کنید و بهش انرژی بدید اونجا کیفیت انرژیتون مشخص میشه و اونجا معلوم میشه شما چه شخصیتی دارید . راجع بهش فکر کنید

شکسته نفسی

سلام ، من خوبم ، امیدوارم شمام خوب باشید.

نکته اول اینکه همیشه سعی کنید بلافاصله بعد از اینکه میوه رو از یخچال درآوردید نخوریدش، یعنی بذارید به دمای محیط برسه بعد . اینجوری شرایط بهتری بوجود میاد برای جذب ویتامینها .

اما نکته بعدی ، تو پست قبل از کلمه شانس بعنوان ی عامل برای آسیب به شخصیت یاد کردیم و گفتیم که اینکه اتفاقات و موفقیتهارو بندازیم گردن شانس باعث میشه اعتماد بنفسمون و در نهایت شخصیتمون آسیب ببینه .

اما یکی دیگه از عوامل تخریب اعتماد بنفس چیزیه به اسم شکسته نفسی . موضوعی که بین ما ایرانیا خیلی رواج داره . چند وقت پیش یادتونه من تو شرکت با یکی از همکارا مشکل پیدا کرده بودم ؟ همون خانوم دکتره که گند زد به سرتاپای من و هیچیم بهش نگفتم . اون روز عصر یکی از خانمای شرکت اومد تو اتاق و گفت : واقعا شما آدم صبوری هستید ، منم گفتم : می دونم . ی کم چهرش عوض شد خانومه ، شاید انتظار داشت من بگم خواهش می کنم ، نفرمائید ، صبوری از خودتونه و یا ... ، انتظار نداشت بگم می دونم . اما من گفتم می دونم ، چون واقعا صبورم . وقتی صبورم ، بگم نیستم ؟

شکسته نفسی یکی از اشتباهات بزرگ ما آدماست ، من که میگم شکسته نفسی مثل ی تیر می مونه که شخصیت مارو هدف میگیره . وقتی من شکسته نفسی می کنم در حقیقت خودم خودمو به تراز های پایین انرژی می برم . خوشگلیم اما میگیم نه بابا چشماتون قشنگ می بینه ، پولداریم اما میگیم نه بابا ما که چیزی نداریم ، باسوادیم اما میگیم نه بابا من که چیزی نمی دونم و ... ، شما وقتی آدم پولداری باشید یعنی دارید در یک تراز انرژی بخصوصی حرکت می کنید ( پست تراز انرژی رو حتما بخونید ) که درونش آدمای فقیر نیستن ، ناخودآگاهِ شما به موجودیه حساب بانکیتون کار نداره ،به متراژ خونتونم کاری نداره، بلکه به دیدگاه خودتون نسبت به ثروتتون کار داره. وقتی شما خودتونو فقیر بدونید ، در صورتی که فقیر نیستید، ناخودآگاه به تراز پایین تر انرژی میرید و باور کنید باور کنید ثروتتون کمتر میشه. 

 اینجا شما بارها بهم گفتید که چقدر باسوادی . درسته ؟ اما من خیلی بهتر از شما می دونم که چقدر باسوادم ، مشکل از جایی شروع میشه که من یادم میره به خودم ایولا بگم ، به خودم بگم میلاد دمت گرم ، چقدر می دونی ،چقدر بلدی ، چقدر اینکاره ای ...

این خیلی خوبه که دیگران مارو مورد تعریف و تمجید قرار بدن اما یادتون باشه هیچ چیز در این دنیا وجود نداره که ما از دیگران بگیریم اما در ازاش بهایی پرداخت نکنیم . هیچ چیزی مجانی نیست . انرژی که من از تعریف و تمجید دیگران میگیرم خیلی خوبه ، خیلی زیاده اما مجانی نیست . اما انرژی که من خودم از تعریف و تمجید به خودم میدم انرژی کاملا خالص و مجانیه که گیرم میاد .

شکسته نفسی باعث میشه من باورم رو نسبت به ظاهر و باطن خودم از دست بدم . اصلا شخصیت یعنی همین ، باوری که من نسبت به موجودیت خودم دارم . عزت نفس هم یعنی باوری که من نسبت به شخصیت خودم دارم . عزت نفس ی مجموعه بزرگه که اعتماد بنفس یکی از زیر مجموعه هاشه . عزت نفس یعنی من چه تصور و باوری از شخصیت خودم دارم ، عزت نفس یعنی من چقدر برای خودم ارزش قائلم .

یکی از آسیبهای شخصیتی مهم در مسئله شکسته نفسی ، تخریب عزت نفس ماست . من وقتی خوشگلم واقعا خوشگلم ، اگه خوش صحبتم واقعا خوش صحبتم . دلیلی بر شکسته نفسی نیست . بیایید دور بریزیم این ساختارهای غلط و منسوخ شده رو . 

من بواسطه اعتیاد در بی عزت نفسی مطلق بودم . چون تو خانواده و اجتماع مثل حیوون باهام برخورد میشد اما چون ساختارمو مجددا از نو ساختم بخش عزت نفس و اعتماد بنفس رو خیلی مستحکم بنا کردم ، ولی هنوز خیلی کار داره تا به حد دلخواهم برسه. نمی خوام بگم که ما بی نقص هستیم ، نه اما خصلتهای خوبمون ، ویژگیهای بدردبخورمون به ویژگیهای ناسالممنون می چربه .

عزت نفس مبحث خیلی خیلی مهمیه . گاهی اوقات ما دروغ میگیم اما دلیلشو نمی دونیم ، یا مثلا بعضیها هستن که سن واقعیشونو قایم می کنن ،من خودم همینجوری بودم ، معمولا یکی دو سالی سنمو کمتر میگفتم، همه اینا به دلیل آسیب دیدن عزت نفسمونه .

 

پ ن : فکر می کنم این پست خوب و کاربردی باشه . این جمله من یادتون بمونه و به دیگران گوشزد کنید: اگر نفس رو نشکنید ، عزتش زیاد میشه .

پ ن : ی خواهش ، من آدرسهای وبلاگ اکثرتونو گم کردم . لطفا هر کامنتی می ذارید با آدرس باشه که لینکامو دوباره فعال کنم و بتونم بهتون سر بزنم . احساس می کنم انتقال انرژیم داره یک طرفه میشه .