کلام آخر

سلام عرض می کنم خدمت مخاطبان جان 

من خوبم امیدوارم شما هم خوب باشید .

فصل پاییز ، بهترین فصل سال چند روزیه که شروع شده . لامصب این پاییز دلگیریشم دوست داشتنیه . دیروزم که آسمون بارید و شرمندمون کرد .

آخرین نکته تغذیه ای اینکه ، سبوس جو دو سر بخرید و تو غذا هاتون ازش استفاده کنید . ی جورایی بمب ویتامین B و فیبره . به غذا لعاب میده و مزه خوبی داره . با ماست هم می تونید بخورید .

دیگه اینکه پودر جوانه جو دوسر هم از کشفیات جدیدمه . جوانه جو دوسرو خشک کردن و پودرش کردن و تو بسته بندی می فروشن . اینو می تونید با ماست و یکم میوه مخلوط کنید و بعنوان میان وعده یا شام میل کنید .

خب ، اما غرض از این پست همونطور که از اسمش پیداس گفتن کلام آخره . راستش من تو درسم با چالش مواجه شدم ، مشکلات زندگی من همیشه از گرفتن تصمیمات بدون تفکر بوده . هر وقت بجای تصمیم درست ، تصمیم راحتو انتخاب کردم با مشکل مواجه شدم . یکی این موضوع و دیگه اشتیاقی که داشتم و دیگه نیست ( بخاطر مشکلی که بلاگفا درست کرد ) باعث شد که اینجا کلام آخرو بنویسم و این خانه مجازی دوست داشتنی رو ترک کنم .

شما ها دو دسته هستید ، 1 - اونایی که شماره هاتونو دارم و تو تلگرام باهاتون در ارتباطم 2- اونایی که شماره هاتونو ندارم باهاتون تو تلگرام در ارتباط نیستم . تکلیف دسته اول که مشخصه اما دسته دوم 2 راه پیش رو دارن . یا اینکه شمارشونو برام بذارن تا مثل دسته اول باهاشون تو تلگرام در ارتباط باشم یا شمارشونو نذارن تا تو تلگرام باهاشون در ارتباط نباشم . اگه شماره گذاشتن که فبه المراد ( این اولین باره تو عمرم دارم از این کلمه استفاده می کنم ، درست نوشتم آیا ؟ ) اما اگر شماره نذاشتن براشون از همینجا آرزوی سعادت ، خوشبختی و آگاهی و آگاهی و آگاهی می کنم .نمیدونم متوجه شدید چی گفتم یا نه ، خودم نفهمیدم چی شد... 

بهرحال می تونیم اگر تعدادمون زیاد شد ی گروه درست کنیم و منم همین مطالبی که اینجا می نوشتمو اونجا کوتاهتر می نویسم . خیلی کارای قشنگ قشنگ میشه کرد که این یکیش بود .

این فبه المرادو که بالا گفتم خودم خیلی باهاش حال کردم ، فبه المراد !!!

زیاده عرضی نیست ، همتونو به خدای بزرگ و دوست داشتنی میسپارم ...

پیامک

سلام علیکم و رحمت الله و برکاتو

انشالا که حال همه دوستان خوبه . منم خوبم .

الان که در خدمتتون هستم تازه از سرکار اومدم و یک لیوان ( لیوان بزرگ ) چای تازه دم ایرانی ( لاهیجان ) با چند تا انجیر خشک جلومه و دارم آهنگ "فردا تو می آیی" رو از هوشمند عقیلی گوش می کنم . تاکید می کنم حتما چای ایرانی بخورید و از عطر واقعی چای لذت ببرید .انجیر خشک هم بهترین شیرینی برای خوردن چاییه . چون هم خوشمزس و هم گلایسمی ایندکس خیلی کمی داره . گلایسمی ایندکس یک شاخص مهمه که در تغذیه حتما باید بهش توجه کنید ولی من الان حالشو ندارم توضیح بدم ، خودتون برید راجع بهش بخونید .

بشدت هم هوس آش رشته کردم و هیچ خری نیست که واسم بپزه . خاک بر سر هرچی دوست دختره که آش رشته پختن بلد نیست .

این چند وقت مشغله کاری داشتم و کمتر سر زدم . البته با اکثرتون از طریق شبکه های اجتماعی در اارتباط هستم . 

امروز از صبح تا عصر 15 تا اس ام اس تبلیغاتی برام اومد . امروز داشتم به متن اس ام اسا دقت می کردم ، دیدم اکثرش حول یکسرری موضوعات میچرخه . سمینار نگرش مثبت ، جشن بزرگ انرژی مثبت با استاد موفقیت ایران ، دوره برند سازی شخصیت بابک نمی دونم چی چی ، کسب موفقیت و اعتماد بنفس توسط هولاکو خان ( ی همچین اسمی داشت یارو ) و .... کلی اس ام اس از این دست .

خب من همیشه اینارو نخونده پاک می کنم چون معتقدم این سمینار ها و جشنها ... شعری بیش نیست و در واقع ی جور کیسه دوختن برای جیبه مردمه . اما امروز ی کارکرد مفید برای این اس ام اسا پیدا کردم . 

وقتی این پیامکا میاد خوبه که به موضوعش دقت کنیم ، قرار نیست تو این کلاسها و سمینارها شرکت کنیم اما می تونیم ی نگاهی به درون خودمون بندازیم . ببینیم آیا تو این موضوع گره ای تو شخصیتمون داریم یا نه . اگه داریم راجع به برطرف کردنش اقدام کنیم ( نه با شرکت تو اون سمینار ) ولی اگر اون گره در درونمون نیست خدارو بخاطرش شکر کنیم . در واقع این اس ام اسا حکم یک آلارم برای ما دارن. مثلا اگر پیامک برگزاری سمینار اعتماد بنفس اومد ، اگر اعتماد بنفس نداریم می تونه یک زنگ خطر برامون باشه ولی اگر اعتماد بنفس داریم بعد از خوندن اون پیامک قلبا خدارو شکر کنیم .

از وقتی نگاهمو به این پیامکا عوض کردم نه تنها آزار دهنده نیستن بلکه از اومدنشون خوشحالم میشم .

من برم ی چایی دیگه بریزم که عجیب داره میچسبه 

فعلا

استخر

سلام . انشالا که خوبید ؟ منم خوبم و خدارو بخاطر خوب بودنم شکر میکنم .

این روزا تقریبا ی کم سرم خلوت شده . حدودا ۱۰ - ۱۵ روز دیگه نهمین کنگره بین للمللی دانش اعتیاد شروع بکار میکنه و ما فعالان حوزه اعتیاد یک بار دیگه در سالن همایشهای رازی دور هم جمع میشیم .

سالهای پیش که من مقاله ارائه میکردم در رتبه بندی مقالات قرار میگرفت و حتی یکسال جایزه هم بهم دادن اما پارسال ی رتبه خیلی بالا و غیر قابل قبول کسب کردم . جالبه که امسال بابت مقاله بهم بیلاخ هم ندادن چه برسه به رتبه و جایزه و اینا ٬ حالا یا من دارم افت میکنم یا شعور هیئت داوران .

دیروز یکی از دوستام تماس گرفت و گفت که شب بریم استخر منم دیدم کاری ندارم و قبول کردم . خلاصه اینکه رفتیم استخر و مخلفاتش یعنی سونا و جکوزی. ( جاتون خالی ) البته اینکه میگم جاتون خالی بیشتر در حد تعارفه وگرنه من عمرا با هیچکدومتون نمیام استخر بجز یکیتون که آخر سر ی روز با خودم میبرمش استخر یا حموم .

من با تمام بچه پرو بودن و ورزشکار بودنم شنا بلد نیستم و تو استخر تو عمق زیاد نمیرم . ( خنده هم نداره ) خب فرصت نشده تابحال یاد بگیرم ٬ چیه مگه ؟ البته معتقدم درست مثل رانندگی که همه آدما باید بلد باشن شنا هم همه باید بلد باشن اما خب من بلد نیستم .

تو استخر که بودیم دوستم گفت چقدر میتونی زیر آب بمونی ٬ گفتم نمیدونم . گفت بیا امتحان کنیم . خب من سالها سیگار و مواد مصرف کردم و تقریبا ریه داغونی دارم اما قبول کردم . اون رفت زیر آب و من تایم گرفتم ٬ خیلی نفس داشت ٬ نزدیک ۲ دقیقه زیر آب موند . نوبت من شد و رفتم زیر آب . ۳۰ ثانیه بیشتر نتونستم دووم بیارم .

خب من تو این رقابت دوستانه شکست خوردم اما بعدش که رفتیم تو سونا به این اتفاق خیلی فکر کردم . فکر کردم که چرا اون این توانایی رو داره اما من ندارم . دیدم فقط زیرآب موندن نیست ٬ ما آدما خیلی باهم فرق داریم ٬ بعضیامون ی توانایی هایی دارن که بقیه ندارن . بعصیا پول دارن بعضیا ندارن و ...

میدونید داستان چیه ؟

داستان اینه که ما یکسری قوانین داریم که بر هستی حاکمه ولی ی سری قوانینم داریم که بر ذرات حاکمه . اگه بحث ساختار یادتون باشه گفتم که ذرات هستن که ساختار رو بوجود میارن . قوانین ساختار با قوانین ذرات فرق میکنن . یعنی چی ؟ یعنی اینکه قوانین حاکم بر هستی ( که یک ساختاره ) برای همه ما آدما یکسانه . یعنی آب استخر برای من و دوستم به یک شکل عمل میکنه ٬ اینجوری نیست که بگیم آب استخر به اون اکسیژن میده اما به من نمیده . آب ٬ آبه . واسه همه . یا مثلا ٬ جاذبه زمین برای همه انسانها به یک شکل عمل میکنه ٬ نمیشه گفت جاذبه برای ی نفر کمتره و برای ی نفر بیشتر . این جریانی که گفتم اسمش هست « عدالت » . اینجاس که میگیم خداوند عادل ترینه . اما گفتم که قوانین حاکم بر ذرات با قوانین حاکم بر هستی فرق داره ٬ قوانین حاکم بر ذرات رو ما خودمون تعیین میکنیم . یعنی اینکه آب استخر برای همه آدما یکسان عمل میکنه اما یکی مثل دوست من تمرین میکنه و شنا میکنه و میتونه ۲ دقیقه زیر آب بمونه ٬ یکیم مثل من میره سراغ مواد و سیگار و مشروب و میزنه ریه خودشو داغون میکنه . اینجاست که ما با عدم تعادل خودمون ٬ قوانین هستی رو زیر سوال میبریم . نکته جالب اینجاس ٬ قوانین حاکم بر هستی به هیچ وجه و تحت هیچ شرایطی تغییر نمیکنن و از بین هم نمیرن . یعنی شب همیشه روز میشه و روز هم همیشه شب  میشه و این موضوع غیرقابل تغییره اما قوانین ذرات تغییر میکنه و منی که شنا بلد نیستم و اگر بندازنم تو دریا غرق میشم میتونم شنا یاد بگیرم و قانون غرق شدنم رو تغییر بدم .

هزار تومن پول برای همه مردم ایران هزار تومنه ٬ این قانون ساختاره اما یکی گدا میشه و هزاریو رو هوا میزنه یکیم میلیاردر میشه و هزارتومن حکم کاغذ پاره داره واسش . 

پس هستی برای همه ما یکسان عمل میکنه و در حقیقت مفهوم عدالت خدا اینجوری تفسیر میشه . 

ما آدما هر کدوم در هر جایگاه و مرتبه ای که هستیم ٬ عینه عدالته ٬ عینه عدالت .

چند هفته ای بود که مرتب جمعه ها بروز میکردم اما چون دیشب این اتفاق افتاد گفتم امروز تا داغه براتون بگم .

براتون آرزوی موفقیت و شادکامی و شادابی و از این جور چیزا دارم . 

اختیار

سلام عرض میکنم خدمت همه مخاطبین جان . امیدوارم خوب باشید . من خوبم و همه چیز تحت کنترله .

در دو هفته گذشته من برای شرکت در یک کارگاه تخصصی که مرتبط با رشته تحصیلیم و شغلمه به اتفاق ۵ تا از همکارها به یک سفر رفتیم . ۲ تا خانوم بودیم و ۴ تا آقا . تو هتل اتاقهای دو نفره گرفتیم . سفر علاوه بر ماموریت کاری به تفریح هم پرداختیم .

چند روزی که از سفر گذشت احساس کردم زیاد حالم خوب نیست و احساس خوبی در کنار همکارا ندارم .

خیلی نشستم با خودم فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که تو این مدت و بخاطر داشتن ۵ تا همسفر اختیارم ازم گرفته شده . این بهانه ای شد تا راجع به اختیار بنویسم .

من زندگیم ی نظم خاصی داره ٬ سر ساعت میخوابم سر ساعت بیدار میشم سر ساعت غذا میخورم ٬ ی غذاهای بخصوصی میخورم ٬ ی ساعتهایی به ورزش اختصاص داره و سر ی ساعتهایی مدیتیشن میکنم ٬ مطالعه و درس خوندنم ساعت بخصوصی داره و همه اینها هر روز با نظم اجرا میشه . اما تو این ۱۰-۱۵ روز بطور کلی همه اینها بهم خورده بود و در حقیقت من اختیار کامل زندگیمو نداشتم . نمیتونستم اون جور که دلم میخواد عمل کنم ٬ جایی که میخوام برم و چیزی که میخوام بخورم .

ببینید ٬ من فکر میکنم بزرگترین نعمتی که به انسان داده شده و یکی از وجوه تمایز انسان و حیوانه وجود اختیار در انسانه . انسان موجودیست ذاتا مختار و این تفویض اختیار از جانب خدا انجام شده . انسان خلیفه الله . یعنی جانشین خداوند بر روی زمینه . در کلام الله بارها و بارها به صراحت از اختیار انسان صحبت شده .  

خب حالا این اختیار که دارم ازش حرف میزنم واقعا چی هست و کارکردش چیه ؟ 

ما ۲ پیامبر داریم . پیامبر درونی که اسم دیگش عقله و پیامبران بیرونی که انسانهایی بودند رستگار و منتخب از جانب خدا ٬ مثل رسول اکرم . خدا بر اساس و به اعتبار این دو پیامبر به انسان اختیار داده ٬ یعنی گفته من به شما پیامبر نازل کردم و عقل دادم . حالا دیگه خودت میدونی ٬ میخوای راه راست برو میخوای راه کج .

خوب گوش کنید فقط دارم بر اساس آیات قرآن حرف میزنم و بس . 

اختیار انسان از جانب شیطان هم محترم شمرده شده . همیشه از قدیم بهمون میگفتن ٬ شیطون گول میزنه . اتفاقا دقیقا درست میگفتن . شیطان گول میزنه چون انسان اختیار داره و تا گول نخوره به راه کج نمیره . 

اصلا موضوع آدم و حوا هم همین بحث اختیاره . خداوند میتونست شجره خبیثه رو خلق نکنه اما خلق کرد و به آدم گفت به تو فرمان میدم به این شجره خبیثه دست نزن ولی میتونی دست بزنی و میتونی نافرمانی کنی . شجره خبیثه در واقع یک نماد یا یک مثاله برای نشون دادن و اثبات اختیار در انسان .

خب بگذریم .

گفتیم که خداوند دست انسان رو باز گذاشته و گفته این خوبه این بده حالا دیگه خودت میدونی ٬ حتی در مسئله دین .بذارید شیفت کنم به آیه معروف لااکراه فی الدین « در دین اجباری نیست» ٬اما نکته مهم اینجاست که در ادامه این آیه گفته شده؛ قد تبین الرشد من الغی یعنی« راه گمراهی از راه راست مشخص شده» . پس خدا همینجوری اختیار نداده . اگه اختیار داده نقشه راه هم ترسیم کرده .راهو از بیراهه توسط همون دو تا پیامبر نشون داده و بعد گذاشته به عهده خودمون . یعنی حق انتخاب داده . من میتونم افسردگی رو انتخاب کنم ٬ میتونمم شادی انتخاب کنم . میتونم دزدیو انتخاب کنم و میتونم شغل شرافتمندانه رو انتخاب کنم .

همه اینارو گفتم که با مسئله اختیار بیشتر آشنا شید . اما برمیگردیم به سفر کاری من . گفتم که در این سفر اختیار از من سلب شده بود . یادتون باشه ٬ ناراحت کننده ترین اتفاق برای ما انسانها اتفاقهاییه که در اونا به نوعی اختیار از ما گرفته شده . بشینید ی ذره به اتفاقهای بد زندگیتون فکر کنید . تو همش از شما سلب اختیار شده .

میگن عروس با مادر شوهر بده ٬ آره بده چون مادر شوهر همیشه میخواد اختیارو از عروس بگیره .

گاهی اوقات وقتی اختیار مسائل حتی کوچیک زندگی از ما گرفته بشه ی فاجعه بزرگ رخ میده . تصور کنید اختیار ادرار از شما گرفته شه ٬ راه میرید و میشاشید به همه جا . اختیار خوردن از خیلیا گرفته میشه و دچار چاقی میشن و ... خیلی مسائل دیگه .

اختیار بزرگترین خصوصیت انسانه . حیوان اختیار نداره ٬ عقل داره هاا ٬ هرکی گفته حیوان عقل نداره بیخود گفته . حیوان عقل داره اما اختیار نداره . پس سعی کنید اختیارتون رو محترم بشمارید و اختیار دیگران رو هم همین طور . به بچه ها اختیار بدین و بذارین خودش انتخاب کنه . راهو بهش نشون بدید اما انتخاب رو به عهده خودش بذارید . هیچوقت بجای کسی تصمیم نگیرید چون انسان اختیار داره .

بذارید آخر پست ی دعای خوب بکنم ٬ 

خدایا ٬ اختیار مارو ازمون نگیر .

الهی آمین

نان

سلام علیکم 

من این چند وقته به شدت سرم شلوغه فرصت نمیکنم بیام اینجا .اما حالم خوبه .

دو سوم از تابستون گذشته و کشور از کم آبی رنج میبره . مخصوصا تهران و شهرهای پر جمعیت . کاش همه احساس خطر کنیم و کمتر مصرف کنیم . مدت زمان حموم رفتن رو کم کنیم . اتفاقی نمیوفته .بخدا ما تو زندان ۲ دقیقه فرصت داشتیم حموم کنیم و ریش بزنیم و واقعا هم میتونستیم . پس همه میتونن تو مدت زمان کم حموم کنن.

نکته بعدی اینکه بلاگفا بی ناموس ذوق وبلاگنویسیو از هممون گرفت ٬ کلا سایت بلاگفا از بین بره صلواااات .

و اما موضوع مهم و استراتژیک نان . چند سال پیش ( منظورم ۱۵-۲۰ سال پیشه ) هر کس میدید ی تیکه نون رو زمین افتاده خم میشد و اونو برمیداشت و میبوسید و میذاشت ی گوشه . یادتونه ؟

اون موقع ها نون بربری ۱۰ تومن بود و الان ۱۵۰۰ تومن . اتفاق بدی که در چند سال اخیر زیاد میبینم اینه که مردم نون رو دور میریزن . تو سطل آشغال میریزن در صورتی که نون در کشور ما قوت غالب محسوب میشه و نیاز اساسی و اولیه زندگیه . بی حرمتی به نون چند ساله که کلید خورده و جالب اینجاس که هرچی نون گرونتر میشه این وضع بدتر میشه . من اگه اینجا راجع به نون نطق میکنم بخاطر اینه که محتاج نون شب بودم ٬ بخاطر ی نون لواش التماس کردم و ...

پس قدر نون رو بدونید .

اما خوردن چه نونی خوبه . ما کلا در ایران دو نوع نون داریم . حجیم و مسطح . بخاطر نوع فرهنگ تغذیه ما و شکل غذاهامون ما معمولا از نون مسطح استفاده میکنیم . چون نون حجیم با غذاهای ما سازگار نیست . 

تو نونهای مسطح بهترین نون ٬ نون سنگکه . چون بیشترین میزان سبوس رو داره . نون بربری و تافتون بیشتر در حد اینکه گاهی هوس کنیم و بخوریم خوبه اما نون فقط نون سنگک . اما نون لواش ٬ نون لواش اصلا نون نیست . در واقع لواش خمیر خشک شدس . چون انقدر نازکه که فقط تو تنور خشک میشه و نمیپزه . به هیچ عنوان از نون لواش استفاده نکنید چون نه تنها ارزش تغذیه ای نداره بلکه به سیستم گوارشتون آسیب میزنه .نون هرچقدر تیره تر ٬ بهتر . 

اما کاری که من میکنم چیه ؟ من همیشه نون سنگک میخرم و همیشه با خودم ی مقدار سیاه دونه میبرم و میدم بجای کنجد بپاشه روش. اما همیشه غذاهامو و مخصوصا صبحانه هامو با سبوس گندم میخورم . ی بسته نیم کیلویی سبوس گندم ۵۰۰۰ تومنه برای چند ماه بسه . هر لقمه که میگیرید روش ی کم سبوس بپاشید و غذارو میل کنید .

میتونید داخل بعضی غذاها مثل کتلت و کوکو هم سبوس بریزید . کیفیت نون در کشور ما مطلوب نیست اما میتونیم با خودمراقبتی و تغذیه کمکی این نقص رو برطرف کنیم . اگر جایی نون خوب داره اما دوره یا گرونه عیب نداره برای سلامتیتون هزینه کنید . من ی سنگک میخرم ۲۵۰۰ تومن اما به اندازه ۵۰ هزار تومن ازش لذت میبرم .

خلاصه اینکه نون رو احتیاط مصرف کنید و نذارید حتی یک اینچ از اون حروم بشه .

 آهنگ شب انتظار داریوش رفیعی رو دانلود کنید و گوش بدید . این آهنگ تو این هفته عجیب حال منو خوب کرد .

تا پست بعدی فعلا خداحافظ